قلم و کاغذ

چندخطی سخن...

قلم و کاغذ

چندخطی سخن...

قلم و کاغذ

صحبتهای مختلف و یادداشت

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجت الاسلام مجتبی مومنی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

به گزارش عصر صادق ,باتوجه به اینکه هرسال درآستانه ماه محرم متوجه تغییراتی در ظاهر شهری می شویم و شاهد نصب بنرهای زیادی هستیم.

ولی با اندکی توجه به بیلبوردهای تبلیغاتی هرساله اقدام به نصب پارچه هایی مشکی برای عزادرای امام حسین (علیه السلام)  توسط شهرداری صورت می گیرد، که واقعا جای تشکر دارد که اقدام به سیاه پوشی شهر می کنند تا حال و هوای شهر را به سمت محرم سوق دهند ولی یک چیزی در این پارچه ها  توجه هر مخاطبی را جلب خود میکندآن هم لوگوی بزرگ شهرداری که تقریبا دو سوم فضای مشکی را به خود اختصاص داده آن هم بارنگ سفید!

حال آیا نصب این بنر ها یا پارچه ها که توسط شهرداری انجام می شود به نیت سیاه پوشی شهر است؟!یااینکه به نیت نشان دادن لوگوی شهرداری است؟!

ونکته ای دیگر چرا در ایام های مختلف که هیات های مذهبی اقدام به نصب بنرهای تبلیغاتی خود می کنند با مخالفت شهرداری مواجه می شوند یا اینکه شهرداری بنرها ها را جمع آوری می کند؟وفقط می گویندکه بنرهای بدون مجوز باید جمع شود!اصلا ملاک گرفتن مجوز برای نصب بنر چیست؟؟؟؟

در مصاحبه های مختلف چه اعضای محترم شورای شهر رشت و چه مسولین مختلف شهرداری  همیشه درمورد بنرها و تبلیغات مختلف در سطح شهر موضع خود را نشان داده ولی نمی دانیم چرا اجرایی نمی شود و بعضا از همین افرادی که بیان می کنند نصب بنر بدون مجوز ممنوع است اقدام به نصب بنرهای مختلف می کنند!!

لکن امیدواریم  که مسولین مربوط تدبیری برای بی سرو سامانی بنرهای تبلیغاتی بیاندیشند! و چقدر زیبا بود که فضایی مخصوص را اختصاص دهند تا بنرهای تبلیغاتی بجای اینکه بر درو دیوار نصب بشود در مکان های مشخص شده نصب شود هم در چهره شهر تاثیرگذار است هم افرادی که تصمیم برنصب بنرتبلیغاتی دارند میدانند که کجا اقدام به نصب و به چه صورت اقدام به مجوز های لازم بکنند.

  • KALAM 455
  • ۰
  • ۰

باتوجه به اینکه هرسال درآستانه ماه محرم متوجه تغییراتی در ظاهر شهری می شویم و شاهد نصب بنرهای زیادی هستیم.

ولی با اندکی توجه به بیلبوردهای تبلیغاتی هرساله اقدام به نصب پارچه هایی مشکی برای عزادرای امام حسین (علیه السلام)  توسط شهرداری صورت می گیرد، که واقعا جای تشکر دارد که اقدام به سیاه پوشی شهر می کنند تا حال و هوای شهر را به سمت محرم سوق دهند ولی یک چیزی در این پارچه ها  توجه هر مخاطبی را جلب خود میکندآن هم لوگوی بزرگ شهرداری که تقریبا دو سوم فضای مشکی را به خود اختصاص داده آن هم بارنگ سفید!

حال آیا نصب این بنر ها یا پارچه ها که توسط شهرداری انجام می شود به نیت سیاه پوشی شهر است؟!یااینکه به نیت نشان دادن لوگوی شهرداری است؟!

ونکته ای دیگر چرا در ایام های مختلف که هیات های مذهبی اقدام به نصب بنرهای تبلیغاتی خود می کنند با مخالفت شهرداری مواجه می شوند یا اینکه شهرداری بنرها ها را جمع آوری می کند؟وفقط می گویندکه بنرهای بدون مجوز باید جمع شود!اصلا ملاک گرفتن مجوز برای نصب بنر چیست؟؟؟؟

در مصاحبه های مختلف چه اعضای محترم شورای شهر رشت و چه مسولین مختلف شهرداری  همیشه درمورد بنرها و تبلیغات مختلف در سطح شهر موضع خود را نشان داده ولی نمی دانیم چرا اجرایی نمی شود و بعضا از همین افرادی که بیان می کنند نصب بنر بدون مجوز ممنوع است اقدام به نصب بنرهای مختلف می کنند!!

لکن امیدواریم  که مسولین مربوط تدبیری برای بی سرو سامانی بنرهای تبلیغاتی بیاندیشند! و چقدر زیبا بود که فضایی مخصوص را اختصاص دهند تا بنرهای تبلیغاتی بجای اینکه بر درو دیوار نصب بشود در مکان های مشخص شده نصب شود هم در چهره شهر تاثیرگذار است هم افرادی که تصمیم برنصب بنرتبلیغاتی دارند میدانند که کجا اقدام به نصب و به چه صورت اقدام به مجوز های لازم بکنند.

مجتبی مومنی94/7/21


  • KALAM 455
  • ۰
  • ۰

آوای رشت: حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مومنی، سردبیر پایگاه خبری گیلان نو به دلیل ادامه تحصیل، مشغله کاری و بخشنامه اخیر حوزه علمیه مبنی بر جلوگیری از فعالیت طلاب در فضای مجازی، از فضای رسانه ای خداحافظی کرد.

به گزارش گیلان نو، حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مومنی که در حال حاضر در پایه هفت سطح دو حوزه علمیه تحصیل می کند، سال ۱۳۹۲ از سوی آیت الله نصرالله شاه آبادی(حفظه الله) ملبس به لباس روحانیت گردید. وی همچنین سابقه مشاورجوان و تخصصی در دو اداره کل را نیز در کارنامه خود دارد.

وی چند سالی با پایگاه های خبری گیلان و قم فعالیت داشت، که در اوایل مرداد سال جاری به عنوان سربیر پایگاه خبری گیلان نو منصوب شد.

اخیراً به دلیل مشغله تحصیلی و بخشنامه حوزه های علمیه کشور درخصوص فعالیت طلاب علوم دینی در فضای مجازی، از فضای رسانه ای استان خداحافظی کرد.

مومنی در طول این مدت علاوه بر مدیریت اخبار و نگارش تحلیل های مختلف، یادداشت های متعددی نیز نوشت که در آرشیو  گیلان نو موجود است. اهم یادداشت های مومنی در طول این مدت عبارتند از:۱. گزاره هایی که فرقه شیرازی ها در راه تبلیغ و ترویج این جریان انحرافی بهره می گیرند/ ۲. اختلاس از بیت المال و دفاع امام علیه السلام/ ۳.اصول گرایی و اصلاح طلبی از منظر مقام معظم رهبری/ ۴. ازتخریب جوانان فعال تاحمایت علنی رهبری/ ۵. ولایت مداری حضرت زهرا سلام الله علیها/ ۶. امربه معروف و نهی ازمنکر/ ۷. نقد منصفانه یا مغرضانه/ ۸. واکاوی وضو بین مذاهب/ ۹. حجاب عفاف درآیینه قرآن و حدیث/ ۱۰. اگر کمک به طلاب و روحانیون جوان نمی کنید سد راهم نشوید!/ ۱۱. نقدی بر فیلم رستاخیز/ ۱۲. عزاداری سیدالشهدا یا بدعت؟/ ۱۳.اصلاح یا افساد؟/ ۱۴. رابطه خلق با خالق/ ۱۵. استخارۀ بی جا

در همین راستا، این فعال رسانه ای با بیان اینکه علیرغم میل باطنی فعالیت رسانه ای خود را تا اطلاع ثانوی قطع خواهد کرد، اذعان داشت ” دلیل اصلی این اقدام، به فشارها و برخی از مخالفت هایی باز می گردد که به طور علنی و غیر علنی با آن مواجه بود!”

گفتنی است برابر نظر اکثریت اعضاء شورای سیاستگذاری پایگاه خبری تحلیلی و اطلاع رسانی گیلان نو، امیر رمضانی کینچاه که پیش از این به عنوان دبیر تحریریه این رسانه فعالیت داشت، به عنوان سردبیر جدید انتخاب شد./ انتهای پیام/ گیلان نو/
  • KALAM 455
  • ۰
  • ۰

اختصاصی/ گیلان نو: حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مومنی، سردبیر پایگاه خبری گیلان نو به دلیل ادامه تحصیل، مشغله کاری و بخشنامه اخیر حوزه علمیه مبنی بر جلوگیری از فعالیت طلاب در فضای مجازی، از فضای رسانه ای خداحافظی کرد.

به گزارش گیلان نو، حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مومنی که در حال حاضر در پایه هفت سطح دو حوزه علمیه تحصیل می کند، سال ۱۳۹۲ از سوی آیت الله نصرالله شاه آبادی(حفظه الله) ملبس به لباس روحانیت گردید. وی همچنین سابقه مشاورجوان و تخصصی در دو اداره کل را نیز در کارنامه خود دارد.

وی چند سالی با پایگاه های خبری گیلان و قم فعالیت داشت، که در اوایل مرداد سال جاری به عنوان سربیر پایگاه خبری گیلان نو منصوب شد.

اخیراً به دلیل مشغله تحصیلی و بخشنامه حوزه های علمیه کشور درخصوص فعالیت طلاب علوم دینی در فضای مجازی، از فضای رسانه ای استان خداحافظی کرد.

مومنی در طول این مدت علاوه بر مدیریت اخبار و نگارش تحلیل های مختلف، یادداشت های متعددی نیز نوشت که در آرشیو  گیلان نو موجود است. اهم یادداشت های مومنی در طول این مدت عبارتند از:۱. گزاره هایی که فرقه شیرازی ها در راه تبلیغ و ترویج این جریان انحرافی بهره می گیرند/ ۲. اختلاس از بیت المال و دفاع امام علیه السلام/ ۳.اصول گرایی و اصلاح طلبی از منظر مقام معظم رهبری/ ۴. ازتخریب جوانان فعال تاحمایت علنی رهبری/ ۵. ولایت مداری حضرت زهرا سلام الله علیها/ ۶. امربه معروف و نهی ازمنکر/ ۷. نقد منصفانه یا مغرضانه/ ۸. واکاوی وضو بین مذاهب/ ۹. حجاب عفاف درآیینه قرآن و حدیث/ ۱۰. اگر کمک به طلاب و روحانیون جوان نمی کنید سد راهم نشوید!/ ۱۱. نقدی بر فیلم رستاخیز/ ۱۲. عزاداری سیدالشهدا یا بدعت؟/ ۱۳.اصلاح یا افساد؟/ ۱۴. رابطه خلق با خالق/ ۱۵. استخارۀ بی جا

در همین راستا، این فعال رسانه ای با بیان اینکه علیرغم میل باطنی فعالیت رسانه ای خود را تا اطلاع ثانوی قطع خواهد کرد، اذعان داشت " دلیل اصلی این اقدام، به فشارها و برخی از مخالفت هایی باز می گردد که به طور علنی و غیر علنی با آن مواجه بود!"

گفتنی است برابر نظر اکثریت اعضاء شورای سیاستگذاری پایگاه خبری تحلیلی و اطلاع رسانی گیلان نو، امیر رمضانی کینچاه که پیش از این به عنوان دبیر تحریریه این رسانه فعالیت داشت، به عنوان سردبیر جدید انتخاب شد./ پایان پیام

  • KALAM 455
  • ۰
  • ۰

مسئله سوءاستفاده و بر داشت نابجا از بیت المال مسلمین چیزی است که همواره کارگزاران را تهدید می کند و راهی برای به انحراف کشیدن آن ها محسوب می شود. ​در طول تاریخ، بسیار شاهد خیانت بعضی از مسئولین در اموال عمومی و ثروت های ملی بوده ایم و تاریخ بارها گواه محاکمه و مجازارت خیانتگران بوده است. البته در موارد زیادی هم که اختلاس کنندگان از پشتوانه قوی برخوردار بوده اند از مجازات دنیوی مصون مانده اند.

وقتی عبدالله بن عباس والی بصره، اطلاع یافت که طلحه و زبیر برای مقابله با امام علی علیه السلام راهی بصره شده اند مقدار زیادی از بیت المال را برداشته و به مکه رفت و در آنجا ساکن شد. امام وقتی از این جریان آگاهی یافت نامه ای به او نوشت و او را شدیداً مورد اعتراض قرار داده و سرزنش کرد. ابتدا سابقه و جایگاهش را در نزد امام علیه السلام به او گوشزد نموده و فرمود:

۱- «فانّی کُنْتُ اَشْرَکتُکَ فی امانتی».

من تو را شریک خود در حفظ و حراست و امانتداری از بیت المال می دانستم.

و تو را در ولایت امر و اقدام به اصلاح امور دنیا و آخرت مردم شریک خود قرار دادم.

۲- «و جَعَلْتُکَ شِعاری و بِطانَتی».

من تو را از جمله خواص و نزدیکان خود قرار دادم.

و همچون جامۀ زیرین، محرم اسرار و رازهای خود قرار دادم.

این جمله حکایت از رابطۀ بسیار نزدیک و دوستانه امام علیه السلام با ابن عباس دارد و حاکی از آن است که امام علیه السلام به او اعتماد زیادی داشته است.

۳- «و لم یکن فی اهلی رَجُل اوثق منکَ فی نفسی لِمُواساتی و مُوازاتی و اداء الامانة الیّ».

در بین خویشان و نزدیکانم تو مطمئن ترین افراد نسبت به من بودی.

و هیچ کس از خویشاوندانم برای یاری و مشورت با من و رساندن امانت، از تو مطمئن تر نبود.

امّا در برابر این همه نیکی و اعتماد از طرف امام علیه السلام، او در مواقع سختی دست به اختلاس بیت المال می زند و امام علیه السلام را تنها می گذارد. در اینجا برخی از اعمال و رفتارهای نابجای ابن عباس را ذکر می کنیم:

۱- خیانت و اختلاس در اموال بیت المال و آلوده شدن به فساد مالی.

۲- تنها گذاشتن امام علیه السلام وقتی که روزگار بر امام علیه السلام سخت گرفته و دشمن رودرروی او قرار گرفته بود.

۳- ناسپاسی نسبت به نیکی های امام علیه السلام و انحراف از راه حق.

۴- پس از سال ها دوستی و نزدیکی، به امام پشت نموده و با وی به دشمنی برخاست.

امام علیه السلام در مقابل این عمل ناجوانمردانه سکوت نکردند و با او با قاطعیت روبه رو شدند. اول شخصیت او را خرد کردند تا همگان بدانند که امام در هیچ شرایطی اهل سازش و مسامحه نیست بلکه همیشه مدافع حق و در برابر باطل است.

- امام به او تذکر دادند که خدا را فراموش کرده است. در حقیقت اصل غفلت را به او یادآور شدند چون اگر کسی غافل از خدا نباشد دست به اختلاس بیت المال نمی زند.

- فرمود اصل اعتقادات او به خدا سست و بی پایه بوده است. چون اگر مایۀ اعتقادات انسان محکم باشد و از ایمان راسخ و قوی برخوردار باشد، دست به این گونه کارها نمی زند.

- به وعده های الهی باور قلبی نداشته است. یعنی نسبت به بیم ها و بشارت های حق تعالی ایمان و اعتقاد قوی نداشته است. چون اگر به عواقب اختلاس از بیت المال باور داشت دست به این کار نمی زد.

۵- در مقام کوبیدن او فرمودند که گویا اموال را از طریق ارث پدر و مادرش بدست آورده است.

۶- جایگاه و موقعیت خویش در پیش امام علیه السلام را از دست داد.

۷- فرمود تمام تصرفات او در آن مال حرام و نامشروع است.

۸- به او دستور دادند که اموال را برگرداند.

۹- او را تهدید کردند که اگر اموال اختلاس شده را برنگرداند، او را با شمشیر خویش هلاک می کند و فرمود هر کس با شمشیر من کشته شود جهنمی است.

۱۰- سوگند یاد کردند که اگر فرزندانش حسن و حسین هم این کار را می کردند ملاحظه حال آن ها را نکرده و با آن ها رودررو می شدند. [ابن میثم، ۱۴۰۴، ۵/۱۴۳].

وسلام

مجتبی مومنی

  • KALAM 455
  • ۰
  • ۰

حجت الاسلام مجتبی مومنی در یادداشتی اظهار داشت:

گیلان نو،یکی از جالب ترین و جذاب ترین تیتر نشریه خط حزب الله که در پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری منتشر شد تیتر«اینقدر جوانان حزب‌اللهی را نکوبند،» که بازخورد زیادی در فضای مجازی و همچنین نشریه های مکتوب و پایگاه های اطلاع رسانی و خصوصا در بیلبوردهای سطح شهر رشت داشت.
اختصاصی/
گیلان نو،یکی از جالب ترین و جذاب ترین تیتر نشریه خط حزب الله که در پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری منتشر شد تیتر«اینقدر جوانان حزب‌اللهی را نکوبند،» که بازخورد زیادی در فضای مجازی و همچنین نشریه های مکتوب و پایگاه های اطلاع رسانی و خصوصا در بیلبوردهای سطح شهر رشت داشت. برای  افرادی که به کلام رهبری توجه به خصوص دارند خیلی جای سوال است که کار به کجارسیده است که  رهبری شخصا در دیدار با اقشار مردم  به صراحت حمایت خودشون رو از جوانان اعلام کردند،باید یافت چقدر درمقابل جوانان چه از قشر دانشجویان وچه ازقشرطلاب و همه ی جوانانی که حضور پر رنگ  در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی وسیاسی چه در قالب تشکل های انقلابی که رهبری در دیدار با دانشجویان بسیار تاکید برمسولان کردند که فضا رو برای همه ی جوانان ایجاد کنند که حال باید دید که چه خواهد شد!!!
مغز کلام حقیر این است که چه  دلایلی باعث شده که چنین بیانی از رهبری مطرح شود؟!

اولا: در بسیاری از فضاها  مسولین اعتماد به جوانان نمی کنند که هیچ بلکه فضارو بسیار سخت تر می کنند و در گاهی اوقات مانع فعالیت جوانان می شوند،بارهادیده شده که در بسیاری از کارها که در راس آن جوان بوده نتیجه بسیار مطلوبی داده است و بدون اقراق نتیجه بهتر و در بازدهی زمانی  کوتاه تر.

ثانیا:چرا با اینکه تمامی نخبگان ما  در تمامی سطوح و مقاطح و رشته ها از قشر جوان است برای وارد کردن این افرادبه جامعه و شکل گیری جایگاه اجتماعی جوان هیچ حرکت و برنامه ای ریخته نمی شود؟؟

ثالثا:مگر غیر این است که فردای این جامعه را جوان امروز باید اداره کند؟مگر غیر از این بوده که تمامی مسولینی که در هر جایگاهی در حال زحمت کشیدن هستند خودشان هم جوان بودند؟آیا واقعا حضور فعال جوان در جامعه ی ما مضرر است؟!

رابعا:مگر غیر این است که دشمنان بعد از این همه مدت طولانی متوجه شدند راه ضربه زدن به کشور عزیزمان ایران و این نظام مقدس که هزینه های معنوی بسیاری شده است ازجمله  شهدای گرانقدر انقلاب و دفاع مقدس فقط و فقط از راه جوانان ممکن است؟!

خامسا:جوان امروز با وجود معضل بیکاری و هزاران معظل اجتماعی و تفکرات ضد انقلابی  غرب که در حال فشار است بازهم  در این راه قدم بر می دارد و جنبو جوش در فضای جامعه دارد!آیا حقش است بازهم متهم به افراطی بودن بشود؟

سادسا:عده ای ام که نه ترس از آبروی مومن دارند که حرمتش از خانه ی خدا بالاتر است،نه ترس از غیبت و تهمت همیشه دنبال تخریب و سنگ اندازی جلوی جوانان است اینها بدانند باید جوابگو باشند.

مخلص کلام/ اگر تفکرات جوان را به سه صورت تقسیم کنیم ،قسم اول جوانانی هستند که دور از فضای مسایل جامعه و در بعضی افراد حتی دین گریزی آشکار است(هیچی برایشان مهم نیست)قسم دوم،جوانانی هستند که با طرز تفکر ثابت یا به درس خواندن یا کارمشغول هستند(که این دسته هم در مقایسه با دسته اول یک تفاوت دارند که دارای تفکر ثابتی هستندو همیشه در خط ثابت خود حرکت می کنند)قسم سوم جوانانی هستند که هم معطوف در فضاهای علمی هستند و هم معطوف و گره خورده به جریانات انقلابی و سیاسی و فرهنگی و...که این دسته از جوانان که توده آنها در مساجد و پایگاه های مقاومت بسیج و...پیدا می شود و از قشر جوانانی هستند که دغدغه برای جامعه  و دین و فرهنگ دارند،اینها به تعبیر (مقام معظم رهبری جوانانی هستند که نه انقلاب را دیده اند و نه امام (ره) را درک کرده اند ولی شنیده اند مطالعه کرده اند)ولی دغدغه ی انقلابی دارند  دغدغه ی فرهنگی دارند،خب باتمامی تعاریف وتوضیحات مختصر که فقط به عنوان درد ودل جوانانی که در فشار حرف ها و تهمت ها و هزاران انگ های مختلف بازهم دراین خط مانده اند و خواهند جنگید،بوده و امیدواریم این را آن دسته از کسانی که  سد راه فعالیت های جوانان در تمامی عرصه ها میشوند به عنوان یک نقد بدون غرض بپذیرند باتوجه به فرمایشات اخیر رهبری در خصوص جوانان حزب اللهی... این را همه بدانند جوان در همه ی صحنه ها تاثیرگذار بوده و خواهد بود.
امام خامنه ای:یکی از مهم‌ترین راه‌های تقویت درونی، حفظ روحیّه‌ی انقلابیگری است در مردم؛ بخصوص در جوانها. سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بی‌تفاوت بار بیاورند، روحیّه‌ی حماسه و انقلابیگری را در او بکُشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیّه‌ی انقلابیگری را باید حفظ کند. و مسئولین کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ این‌همه جوانهای حزب‌اللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّه‌ی انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به دادکشور می رسد.

  • KALAM 455
  • ۰
  • ۰

تهمت و افترا  و آثار سوء آن بهتان عیب یا خیانتى است که به کسى بسته شود، در صورتى که او پاکیزه از آن‏عیب و پیراسته از آن گناه باشد. این گونه دروغ، زشت‏ ترین دروغ‏هاست و اگر بگوییم از بد ترین جنایتها بدتر است، چندان راه دورى نرفته ‏ایم، زیرا جنایت کار ، جان را مى ‏گیرد، ولى‏ مفترى، حیثیت و آبرو را مى‏گیرد و دامن بى گناهى را آلوده مى ‏سازد و بد نامش‏ مى کند.  نزد مردمان شریف، مرگ از زندگى با ننگ برتر است.   افتراو تهمت عبارتست از اینکه انسان در حق غیر به چیزی که راضی نیست دروغ بگوید به عبارت دیگر چیزی را به دروغ به دیگری نسبت دهد و شخصی که مرتکب گناه و عمل زشتی نشده به انجام آن متهم کند و یا عیب و نقصی را که در او نیست به او بچسباند و فرقی نیست که این نسبت دروغ در حضور او باشد یا در غیاب. بهتان و تهمت از گناهان کبیره است و در قرآن مجید به شدت از آن نهی، و عذاب شدیدی برای آن ذکر گردیده است. (وسائل الشیعه.ج.۸)   تهمت دو صورت دارد :   افتراء: تهمت زننده با علم و آگاهی، گناه یا عیبی را به شخصی نسبت می‌دهد یعنی می‌داند که آن شخص دارای این عیب نیست و یا این گناه از او صادر نشده است مع الوصف آن را به او نسبت می‌دهد و حتی گاهی خود او مرتکب عمل زشتی شده ولی برای نجات خود از گرفتاری و فرار از مجازات آنرا به دیگری نسبت می‌دهد، که در اصطلاح به آن افتراء گویند.   بهتان: تهمت زننده بدون علم بلکه از روی ظن و گمان چیزی را به شخصی نسبت می‌دهد مانند نمونه‎ی اول و دوم که در اصطلاح به آن بهتان گویند. ریشه‎ی صورت دوم همان سوء ظن و بدبینی نسبت به دیگران است که موجب می‌شود هر کاری که از دیگران صادر شود آنرا حمل بر فساد و بدی کند. و اکثر تهمت‌ها بخاطر ناآگاهی و سوء ظن است،(کرمی ۸۵) و لذا خداوند در قرآن می‌فرماید: ای مؤمنان از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید زیرا بعضی از گمان‌ها گناه است.   مؤمن نه تنها نباید به برادر و خواهر مؤمن خویش سوء ظن داشته باشد و به آن ترتیب اثر بدهد بلکه باید بکوشد تا سوء ظن خویش را به حسن ظن تبدیل نماید.   محمد بن فضیل می‌گوید. به امام هفتم شیعیان  عرض کردم: بعضی از افراد موثق برای من خبر آوردند که یکی از برادران دینی درباره‎ی‌ من مطلبی گفته که آنرا نمی‌پسندم از او در این باره سؤال کردم، او انکار نمود تکلیف من چیست؟ امام (ع) فرمود: گوش و چشمت را نسبت به برادرت تکذیب کن بطوریکه اگر پنجاه عادل در نزد تو گواهی بدهند که فلانی درباره‎ی تو چنین مطلب نادرستی را مطرح ساخته تو باید آنان را تکذیب، و برادر ایمانی خود را تصدیق کنی و آنچه را که باعث ریختن آبروی او میشود اشاعه ندهی که در غیر این صورت از مصادیق آیه‎ی:   ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا، خواهی بود. (کافی.ج.۲)بنابراین مادامی که میتوانی باید قول و فعل مؤمن را حمل بر صحت، و به خیر و صلاح توجیه کنی و نباید به او بدبین و بد گمان باشی و امر او را بر فساد و بدی حمل نمائی،   البته کاملاً روشن است که پیدایش ظن و گمان یا وهم و خیال و قبح، ثواب و عقاب در قلمرو افعال اختیاری است نه غیر اختیاری، بنابراین مراد اینستکه به گمان خود ترتیب اثر ندهید و از عمل بدون علم اجتناب ورزید زیرا بسیاری از کسانی که بدون علم و بر اساس حدس و گمان عمل می‌کنند مرتکب گناه و معصیت می‌شوند. چنانچه خداوند در قران  فرمود: از آنچه بدان علم نداری پیروی مکن و در جای دیگر گروهی را بخاطر اینکه به سوء ظن خود ترتیب اثر دادند ملامت و سرزنش می‌کند و می‌فرماید: شما بدگمان شدید و سوء ظن پیدا کردید و بر اساس آن عمل کردید پس هلاک و تباه گشتید. و نیز می‌فرماید: مشرکان پیروی نمی‌کنند مگر گمان را و آنان گمان آوران هستند.    قانون و نگاه آن به افترا و تهمت   افترا یک شبه جرم یا اشتباه حقوقی است که برای آن دادگاهی تشکیل می شود وشخص خطا کار برای عملی که باعث آسیب وزیان به فرد دیگری شده است محاکمه می شود.   تمام جرایمی که باعث افترا می باشند می باید این سه عنصر در آنها وجود داشته باشد   ۱ ) وظیفه ومسئولیت قانونی که متهم نسبت به شاکی دارد.   ۲ ) نقض آن وظیفه توسط متهم.   ۳ ) خساراتی که به شاکی وارد شده است؛به طوریکه بتوان ثابت نمود این خسارات ناشی از نقض آن وظیفه بوده است   .قوانین شبه جرم به این دلیل بوجود آمد تا از بعضی حقوق افراد حمایت کند ؛ودر مورد افترا این حق شامل حق شاکی برای حفظ اعتبار وآبروی خود است.   لذا این یک وظیفه عمومی است که افرا مانع از آسیب رساندن به آبرو واعتبار یکدیگر شوند وچنانچه این وظیفه نقض شود؛افترا بوجود می آید.   افترا انواع گوناگونی دارد،افترای بوجود آمده توسط جملات بیان شده یا اشارات بدنی ،افترای شفاهی نامیده می شود.افترا در نوشتار یا به اشکال پایدار دیگر ،مانند نامه ها ،مقالات روزنامه ،تصویرهای گرافیکی ،اصوات ضبط شده ،پخش رادیووتلویزیون ،ایمیل وموارد مشابه ؛افترای رسانه ای نامیده می شود.   آنچه که شاکی(کسی که مورد تهمت و افترا قرارگرفته) بایستی ثابت کند   * بیاناتی که مورد اعتراض قرار گرفته است ،باید حامل یک اتهام افترا باشد.     دادگاه معتقد است که جمله توهین آمیز ،جمله ای است که موجب بد نامی یا بی اعتباری شود.یا عموما از دیدگاه اعضای یک جامعه به این صورت جلوه کند ؛ویا در غیر این صورت جمله ای باشد که نشان دهنده دشمنی ،تحقیر واهانت یا استهزا باشد وباعث آسیب رساندن به اعتبار شخص در محل کار وتجارت وحرفه او باشد.   * گفته ای که مورد اعتراض قرار گرفته است باید به شاکی نسبت داده شده باشد.   این بدان معنی نیست که در هر جمله از شاکی نام برده شود،بلکه کافی است ثابت شود که جملات به کاربرده شده ،طبق استنباط یک شخص منطقی ،به شاکی نسبت داده شده است.خواه متهم چنین مقصودی داشته باشد یا خیر.   * گفته ای که مورد اعتراض قرار گرفته است باید منتشر شده باشد.   برای پیگیری در دادگاه ،جملات توهین آمیز باید به شخصی غیر از شاکی منتقل شده باشد . هر شخصی که این جملات توهین آمیز را به شخص دیگر بگوید ،آن را انتشار داده است ؛ومسئول این اتهام می باشد.   * گفته ای که مورد اعتراض قرار گرفته است باید به آبرو واعتبار شاکی خسارت وارد کرده باشد.   فرض می کنیم که موضوع آسیب به اعتبار وآبروی یک فرد در مورد افترای رسانه ای موجود باشد شاکی باید با یک مدرک یا شاهد ثابت کند که به خاطر این گفته های افترا آمیز منتشر شده متحمل خسارت وزیان شده است   آثار سوء اجتماعی تهمت   نتیجه بهتان و افتراء به این و آن اینست که نظام اجتماعی دیر یا زود از هم بپاشد و عدالت اجتماعی از بین برو.د حق باطل و باطل حق جلوه کند، بیگناهان متهم و گرفتار، ‌و گناهکاران تبرئه و آزاد باشند، حسن ظن به سوء ظن نسبت بکدیگر تبدیل گردد و اعتماد عمومی مردم از یکدیگر سلب شود و زمینه‎ی هرج و مرج فراهم گردد و نا امنی و نار ضایتی رشد یابد،‌ دوستی و صمیمیت جایش را به کینه و عداوت بدهد، مردم پراکنده و متفرق و بدون ارتباط با یکدیگر زندگی کنند و از تجمع و تشکل و انسجام خبری نباشد. بدون شک چنین جامعه‌ای نمی‌تواند دوام و بقاء داشته باشد بلکه بزودی سقوط خواهد کرد و مردم آن هلاک و گرفتار انواع مشکلات و بلایا خواهند شد. و لذا امام صادق علیه السلام ـ فرمود: هر گاه مؤمنی برادر مؤمن خویش را متهم سازد و به او تهمت بزند ایمان از قلب او محو می‌شود همچنانکه نمک در آب ذوب می‌گردد. و وقتی ایمان مؤمن ذوب شد و دیگر اثری از ایمان در قلبش باقی نماند جایگاهش دوزخ است چنانکه پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: هر کس به مرد یا زن با ایمانی بهتان بزند یا درباره‎ی کسی چیزی بگوید که در او نیست خداوند در قیامت او را بر تلی از آتش قرار می‌دهد تا از آنچه گفته است خارج شود. و از عهده‎ی‌ گفته‎ی خود بیرون آید. در قرآن کریم بیش از چهل آیه درباره‎ تهمت و بهتان به مردم در رابطه با جریانات مختلفی نازل شده که چند نمونه مهم آن ذکر شد.     منابع و ماخذ:     وسائل الشیعه، ج۸، ص۶۰۳؛ عیون اخبار الرضا، ب ۳۰   -  کافی، ج۲، ص۳۶۱؛   - مسئولیت کیفری در قلمرو جرائم مطبوعاتی ،سعید کرمی،باشگاه اندیشه.   - مفاله قانون تهمت و افترا  سارا مهدوی   - زراعت، عباس، مهاجری، علی، آیین دادرسی کیفری، جلد اول، انتشارات فکرسازان، چاپ دوم، ۱۳۸۳، ص ۳۰۵    

  • KALAM 455
  • ۰
  • ۰

حجت الاسلام مجتبی مومنی یادداشتی را باموضوعیت فرقه های انحرافی شیرازی در اختیار خزرآنلاین وگیلان نو و گیل اورنگ قرداد و اظهار داشت:

در طول تاریخ تشیع همواره افراد گوناگونی در بعضی از اندیشه‌های مذهبی دچار افراط شده‌اند امّا هیچ‌گاه این افراط‌گرایی در خدمت جریانی خاص نبوده و به هدف تبلیغ و ترویج جریان‌ها و گروه‌ها مورداستفاده قرار نمی‌گرفته است، این در حالی است که جریانی که از آن سخن می‌گوییم با بهره‌گیری از افراط‌گرایی‌های مذهبی می‌کوشد تا: اولاً، چهره‌ای متفاوت و زشت از تشیع در منظر مسلمانان و جهانیان ارائه نماید و سدی در مقابل نفوذ تفکر انقلاب اسلامی ایران به وجود آورد. ثانیاً، از درون به مقابله و ایستادگی در برابر تشیع اصیل و انقلابی پرداخته و با مبارزه درون‌مذهبی، ضمن متزلزل ساختن جاذبه‌های تشیع آن‌ها را به دافعه تبدیل نماید. در ادامه این نوشتار نگاهی خواهیم داشت به بعضی از گزاره‌هایی که این جریان از آن‌ها به عنوان سرمایه‌ی اصلی در راه تبلیغ و ترویج خویش بهره می‌برد.

۱- سوق‌دادن تمام مباحث اعتقادی و دینی در مواجهه با اهل‌سنت: 
این جریان با سوءاستفاده از تعصبات مذهبی مردم، تمامی مطالب دینی را به سمت مخاصمه و مواجهه با اهل سنت سوق می‌دهند و تنها از دریچه‌ی تنگ اختلافات شیعه و سنی به تمام مسائل دینی نگاه می‌کنند؛ با این رویکرد است که مبلغین این جریان، تنها به بیان مسائلی می‌پردازند که شیعه و سنی در آن اختلاف داشته و آن‌ها می‌توانند با دامن‌زدن به این مباحث به تشدید دشمنی‌های دینی و مذهبی بپردازند. از این جهت بسیاری از آموزه‌های مهم دینی، همچون توحید و نبوت، توسط این جریان مورد غفلت واقع شده و پیروان این جریان، به این اصول عقاید اسلامی نیز تنها از نگاه اختلاف مذهبی شیعه و سنی نگریسته و لذا پاسخی مناسب و منطقی در برابر شبهات دیگران ارائه نمی‌کنند. افزون بر این، اگرچه این جریان بر بحث ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) تأکید ویژه‌ای دارند، اما معمولاً به طرح مباحث حاشیه‌ای پیرامون ولایت پرداخته و در مواجهه با اهل‌سنت مطالبی را مطرح می‌کنند که اعتقاد به آن‌ها نقشی در اثبات موضوع ولایت ندارد، بلکه می‌تواند عامه‌ی مسلمانان را از خط ولایت دور ساخته و درگیر مجادله‌ها و مخاصمه‌های بی‌حاصل مذهبی نماید.
۲- اصل‌کردن فروع و فرع ساختن اصول: 
همان‌گونه که بیان شد هنر این جریان پرداختن به حواشی و مهمل ساختن مطالب اصلی است. آن‌گونه که این جریان در مباحث دینی، مطالب مهم و اصلی را به حاشیه می‌راند و مطالبی را برجسته نموده و اصل نشان می‌دهد که می‌توانند به وسیله‌ی آن‌ها پیروانشان را به مخاصمه با مخالفانشان فرا خوانند. نمونه آن‌که پیرامون وقایع حادثه عاشورا بعضی از مسائل فرعی تاریخی را برجسته ساخته و به منزله‌ی اصول خدشه‌ناپذیر مذهبی از آن‌ها یاد می‌کنند، آن‌گونه که اگر درباره این موارد بعضی از دانشمندان فرهیخته شیعه اظهارنظرهای تاریخی و علمی داشته باشند، به لعن و دشنام‌گویی نسبت به آن‌ها پرداخته و این سخنان را دلیل انحراف از نهضت امام حسین (علیه‌السلام) می‌دانند. راست این‌که فروع جزئی تاریخی همچون عروسی حضرت قاسم علیه‌السلام و یا وجود فرزندی به نام حضرت رقیه برای امام حسین (علیه‌اسلام) از مطالبی نیستند که علمای فرهیخته تشیع همچون شهید مطهری به خاطر اظهارنظر علمی پیرامون آن‌ها مورد لعن و دشنام واقع شوند و گفته‌های آن‌ها مخالفت با امام حسین (علیه‌السلام) تفسیر شود. البته این رویه منحصر به وقایع حادثه عاشورا نیست و از سوی این جریان در تمام مقولات دینی و مذهبی دنبال می‌شود.
۳- دامن زدن به تعصبات کور مذهبی و ترویج انحصارگرایی در اندیشه دینی: 
اگرچه این جریان رسالت خویش را در مقابله و دشمنی با جریان وهابیت می‌بیند و حتی با این عنوان دشمنی و مخاصمه‌ی خویش با اهل سنت را توجیه می‌کند، اما در رفتار و عمل، همسو و هم‌جهت با وهابیت حرکت نموده و از این جهت، انطباق کلی میان آن‌ها وجود دارد. توضیح بیشتر این‌که جریان وهابیت افزون بر انحراف فکری و برداشت‌های ناصواب از شریعت اسلام و آموزه‌های دینی، در انحراف شدید رفتاری به سر برده و با مطلق‌گرایی و انحصارگرایی شدید دینی کوچک‌ترین مخالفت با اندیشه‌های خویش را عامل خروج از مسیر شریعت و کفر دیگران می‌داند. از همین‌رو وهابیت نه‌تنها به تکفیر شیعه و دشمنی با آن می‌پردازند، بلکه دیگر مسلمانان را نیز منحرف دانسته و ابایی در تکفیر آن‌ها نیز ندارند. جریان افراط‌گرای شیعه نیز همچون وهابیت کم‌ترین زاویه با اندیشه‌های خویش را برنتافته و با معرفی افکار و حتی عادات التقاطی خویش به عنوان یک معیار برای پذیرش شریعت، تکفیر و تفسیق مسلمانان و حتی دیگر شیعیان را در دستور کار قرار داده است.
۴- فرقه‌سازی در درون تشیع و مصادره‌ی عنوان تشیع: 
بعد از به‌وجود آمدن فرقه‌هایی همچون بهاییت از درون تشیع، که خود را دین و مذهبی نو معرفی نموده و عملاً از مذهب تشیع جدا شدند، توطئه‌ای جدید در دستور کار دشمنان اسلام قرار گرفت و آن این ‌که افرادی در لباس عالمان دینی به ترویج افراط‌گرایی مذهبی در شیعه پرداخته و با مصادره‌ی نام تشیع برای تفکر خویش، دیگر شیعیان را فرقه‌هایی منحرف و جداشده از تشیع معرفی کنند. چنان‌که در چند سال اخیر شاهد آن بوده‌ایم که مزدورانی در خارج با استفاده از ابزارهای فراوان رسانه‌ای، ضمن ترویج افراط‌گرایی در تشیع، شیعیان مخالف خویش را با عناوینی همچون بتریه، دجالیه، بکریه، عمریه و … مورد خطاب قرار داده و از دایره تشیع خارج می‌دانند.
۵- ترویج روحیه اخباری‌گری: 
اخباریون گروهی از شیعیان بودند که در به‌دست آوردن احکام فقهی تنها به روایات و احادیث اکتفا می‌نمودند و منکر اجتهاد و کاربرد قواعد اصول فقه در استنباط شرعی بودند. از نگاه اخباری‌ها ظواهر قرآن، حجت نبوده و کسی جز ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) قادر به فهم و تفسیر قرآن نیست. افزون بر این، آن‌ها معتقدند عقل حق دخالت در احکام شرع را ندارد و اساساً شرع آمده است تا باب عقل را مسدود کند. اصطلاح اخباریون معمولاً در مقابل اصولیون به کار می‌رود که آن‌ها معتقدند که در استنباط احکام شرعی اسلام به استناد ادله تفصیلی از قرآن، سنت، عقل و اجماع می‌توان عمل کرد. همچنین اصولیون از علم اصول فقه و قواعد عقلی آن در استنباط احکام از روایات و به‌دست آوردن احکام شرعی بهره می‌برند. با این توضیح مشخص شد که از اصطلاح اخباری‌گری بیشتر در قلمرو فقه و احکام عملی یاد می‌شده است و اگر کسانی از مرگ رسمی اخباری‌گری در میان شیعه در قرون پیشین گزارش می‌دهند، مقصود اخباری‌گری در حیطه‌ی فقه است. با این همه، روحیه‌ی اخباری‌گری همچنان زنده است و کسانی هستند که در وادی فقه خود را مجتهد می‌نامند ولی عملاً در سایر موضوعات اخباری‌گری را طریقه‌ی خویش قرار داده‌اند. به دیگر سخن این عده جمود، تحجر و بسته ذهنی را در مسائل عقیدتی و کلامی حکم‌‌فرما نموده و دخالت عقل را در عرصه‌ی دین ممنوع ساخته‌اند. همچنین این عده همانند اخباریون بدون بررسی سندی روایات، به روایات استناد نموده و ملاک صحت روایات نزد ایشان، تطابق روایات با اندیشه‌های آن‌ها است. متأسفانه جریان افراط‌گرای شیعه به نحوی گسترده در حال ترویج روحیه‌ی اخباری‌گری در جامعه شیعه هستند، آن‌گونه که پرداختن به مسائل عقلی همچون فلسفه را کفر و الحاد دانسته و در این مسیر حتی ابایی از تکفیر مراجع و علمای بزرگ شیعه ندارند؛ چنانچه عارف و مرجع وارسته‌ای همچون آیت الله العظمی بهجت به خاطر آن‌که بهره‌ای از علوم عرفان نظری داشت، توسط این جریان منحرف خوانده شده و -نعوذ بالله- با عنوان ملحد و کافر از او یاد می‌شود. فراموش نکنیم که رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) پیش از این هشدارهای کافی و لازم را در پیام منشور روحانیت برای خواص انقلاب بیان نموده بودند و با بیان این هشدار که «طلاب عزیز لحظه‏‌ای از فکر این مارهای خوش‌‌خط‌ و خال کوتاهی نکنند، این‌ها مروّج اسلام آمریکایی‏اند و دشمن “رسول اللَّه”. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‌ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‏‌گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‏‌یافت، وضع روحانیت و حوزه‌ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه‏‌ها را حفظ نمود.»
این فرقه انحرافی، صاحب چندین شبکه ماهواره‌ای با نام گرانقدر خاندان رسول الله (صلی الله علیه و آله) است که از طریق آن به اختلاف‌افکنی میان مذاهب اسلامی و توهین به چهره‌های مشهور این مذاهب می‌پردازند. برخی از این شبکه‌ها از لندن اداره می‌شوند
۶- ارائه چهره‌ای غیبی و دست‌نیافتی از شریعت اسلام: 
این جریان در راستای اهداف دشمنان اسلام، چهره‌ای سکولار از دین اسلام ارائه نموده و آموزه‌های دینی اسلام را به‌گونه‌ای تفسیر و بیان می‌نمایند که دین اسلام در نگاه مخاطبین آن به عنوان «دین آخرت» شناخته شود. در همین‌راستا این جریان با بیانِ فسلفه دین، مخالف بوده و با بیان تفاسیری غیبی از آموزه‌های اجتماعی دین اسلام آن‌ها را بی‌ارزش می‌سازند. مثلاً در نگاه ایشان قیام امام حسین (علیه‌السلام) تنها وظیفه‌ای خاص برای آن حضرت بوده که از ناحیه خداوند به ایشان الهام شده بود، وظیفه‌ی شیعیان نیز در قبال این قیام تنها عزاداری و سوگواری است که آن نیز دستوری غیبی و الهی است، با این نگاه نباید درباره‌ی فلسفه قیام امام حسین (علیه‌السلام) و یا اهداف عزاداری سخنی گفته شود. همچنین این جریان با ارائه تفسیری غیبی و ورامادی از قیام حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هرگونه حرکت به سمت جامعه عدل مهدوی را حرکتی باطل معرفی می‌کند و انتظار فرج آن حضرت را در اعمالی فردی همچون دعا و نیایش خلاصه می‌نماید.
۷- سیاست‌زدگی در عین ترویج شعار «جدایی دین از سیاست»: 
جریان افراط‌گرای تشیع اگرچه همواره حامی شعار «جدایی دین از سیاست» هستند اما این شعار را تا هنگامی دنبال می‌کنند که عمل به این شعار برای طاغوت‌های زمان و دشمنان اسلام فایده‌ای داشته باشد، اما در مقابل حکومت اسلامی ملت ایران آن‌ها نیز همسو با جریان استکبار مواضعی سیاسی اتخاذ کرده و با برجسته کردن بعضی از مشکلات اقتصادی و فرهنگی به مبارزه عملی با آن نظام جمهوری اسلامی می‌پردازند. به دیگر سخن، این شعار آن‌ها خود یک شعار سیاسی است و برای توجیه سلطه‌ی طاغوت‌ها بر مسلمانان به وجود آمده است، زیرا این جریان در مواردی که طبق اصول مذهبی و دینی باید موضع‌گیری در مقابل طاغوت‌های زمان داشته باشند با عنوان «جدایی دین از سیاست» از آن سر باز می‌زنند، ولی در مقابل جریان انقلابی مردم مسلمان ایران با عنوان عمل به وظیفه‌ی دینی شدیدترین موضع‌گیری‌ها را دارند.
در این‌باره نیز امام خمینی (قدس سره) در پیام منشور روحانیت بهترین بیان را داشته‌اند: «در شروع مبارزات اسلامی اگر می‌خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‌شنیدی که شاه شیعه است! … خون‌ دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه داشت و این از مسائل رایج حوزه‌ها بود که هر کس کج راه می‌رفت متدین‌تر بود … ترویج تفکر “شاه سایه خداست” و یا با گوشت و پوست نمی‌توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می‌دهد و از همه شکننده‌تر، شعار گمراه‏‌کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) باطل است و هزاران “إن قُلت” دیگر، مشکلات بزرگ و جان‌فرسایی بودند که نمی‌شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آن‌ها را گرفت.»  (صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۲۸۲)
این سخنان و درد دل‌های امام راحل هنگامی برای ما روشن می‌شود که در فتنه سال ۱۳۸۸ این جریان‌های افراط‌گرا، بی‌حرمتی‌هایی را که به اسلام و مقدسات آن صورت گرفت و از جمله شکسته‌شدن حرمت روز عاشورا را ندیدند، اما در مقابل، با عنوان دلسوزی برای منافقین و گروه‌های معاندی همچون بهائیت، ملی‌گراها و … برخورد جمهوری اسلامی را با آن‌ها محکوم نمودند.
۸- تخریب جریان فقاهت در شیعه و مرجعیت یافتن کسانی که صلاحیت مرجعیت ندارند: 
این جریان از یک‌سو با بیان تهمت‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی و مذهبی به تخریب جریان اصیل فقاهت و مرجعیت در تشیع می‌پردازند و از دیگر سوی، با ابزارهای رسانه‌ای فراوان کسانی را به عنوان مرجع معرفی می‌نماید که بهره‌ی کافی از فقاهت و اجتهاد نداشته و در راستای منافع دشمنان اسلام قدم برمی‌دارند. در بیانی دقیق‌تر باید گفت این جریان درصدد است که محوریت سنجش اعلمیت و فقاهت مراجع را از مجامع علمی حوزه خارج نموده و با واگذاری آن به دست مردم، با ابزارهای رسانه‌ای همچون ماهواره‌ها شخصیت‌های مورد نظر خویش را به عنوان مرجعیت شیعه غالب نماید. در همین راستا شاهد آنیم که مرجعیت در میان این جریان‌ها حالت موروثی به خود گرفته و در یک خاندان خاص تبلیغ می‌شود، آن گونه مراجع این جریان پیش از وفات، مقدمات به مرجعیت رسیدن یکی از اعضای خانواده خویش را فراهم می‌نماید، اگرچه فرد مورد نظر از دید فضلای حوزه‌های علمیه، شروط علمی و اجتماعی لازم را برای عنوان مرجعیت را نداشته باشد.
آنچه گذشت بیان مختصری از برخی ابزارها و سرمایه‌های جریان افراط‌گرای شیعه بود که این جریان با استفاده از آن‌ها به تبلیغ خویش و مبارزه با جریان اصیل شیعه می‌پردازند، هرچه هست مبارزه فرهنگی با این جریان نیاز به شناخت بهتر و بیشتر این ابزارها و راه‌کارهای مقابله با آن‌ها دارد.

  • KALAM 455
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم با قبولی طاعات و عبادات مدتی است بعداز نمایش فیلم (رستاخیز) در جشنواره فجر که موضوعیت تاریخی اسلامی دارد و ماجرای عاشورا و امام حسین علیه السلام را به تصویر می کشد با انتقادها و اشکال های مختلفی توسط مداحان و مراجع  عظام تقلید و همچنین مردم شریف روبه رو شود.

در بحث مسایل دینی و اسلامی باتوجه به اینکه دراین زمان که دشمنان اسلام دنبال تضعیف دین هستند و با امکانات های بسیار قوی و تاثیرگذار خصوصا رسانه ها تیشه به ریشه ی دین و اسلام میخواهند بزنند چنین حرکات و اشتباهاتی در سینمای ایران غیرقابل درک می باشد. همیشه برای هرکاری و هر موضوعی متخصص های مربوط به آن وجود دارد نکته بسیارمهم این است که باتوجه به این که مردم و اذعان عمومی در مورد این واقعه ی مهم و تاثیر گذار عاشورا و همچنین سیدالشهدا علیه السلام حساسیت و تصوری طبق شنیده ها در منبر ها و مطالعه درکتاب های تاریخی و مقاتل دارند و خواسته یاناخواسته با اکران این فیلم خدشه به باورهای سالم و الگو های دینی خواهد شد.

لذا با یک سرچ در اینترنت در سایت آپارات میتوان به قسمت های کوتاهی ازفیلم دست پیداکرد. برای یک حرکت فرهنگی یا یک کار دینی که هدف از ساخت چنین برنامه هایی برای انتقال و مفهوم های دینی هست بنظر حقر باید به نحو احسن از متخصصین این کار و این حوزه استفاده بشود چون استفاده ازچنین متخصصینی باعث میشود موضوعی راکه برای انتقال انتخاب کرده اند به صورت صحیح و خالی از اشکالات و القای باورهای غلط که در (فیلم رستاخیز موجوداست) باشد.

موضوع بسیار مهم که قابل توجه مراجع تقلید و مداحان و مردم بودتصویر کشیدن چهره حضرت ابوالفضل العباس (ع)است.باتوجه به آگاهیی که در حوزه سوالات شرعی موجوداست و باتحقیق از دفاتر مراجع نظرات به شرح ذیل است:

 آیت‌الله مکارم‌شیرازی: در مورد حضرت قمر بنی ‏هاشم(ع)، نشان دادن چهره آشکار به مصلحت نیست و بهترین راه حل این است که مانند معصومین(ع) چهره ایشان را به صورت مبهم و در هاله ‏ای از نور نشان دهند تا مشکلی پیش نیاید. آیت‌الله مظاهری‌ اصفهانی: این کار حرام است و باید نباشد. آیت‌الله علوی‌ گرگانی: شخصیت حضرت ابوالفضل(ع) در میان عموم مردم و شیعیان مخصوصا متدینین ممتاز است و بنابراین برای جلوگیری از هتک حرمت و وهن به مقام عظمای آن بزرگوار لازم است از نشان‏دادن چهره ایشان اجتناب ‏شود. آیت‌الله موسوی‌ اردبیلی: به طور کلی هرگونه عملی که موجب وهن و بی‏حرمتی به ساحت مقدس اهل ‏بیت (ع) و از آن جمله حضرت ابوالفضل عباس بن امیرالمومنین (ع) شود و یا مستلزم مفسده‏ای باشد جایز نیست. بر مسئولان لازم است که رعایت کنند.
 آیت اللهملکوتی‌ تبریزی: بهتر، بلکه لازم است به نحوی از هاله نور از نشان دادن استفاده شود. آیت‌الله حسینی‌ شاهرودی: چون احتمال می‏ رود که نشان ‏دادن چهره مبارک قمر بنی‌هاشم(ع) در فیلم، مستلزم وهن به ساحت مقدس ایشان شود بنابراین نباید نشان داده شود. آیت‏‌الله وحید خراسانی: شنیده‌‏ام می‏ خواهند قمر بنی هاشم را به نقش هنرپیشه‏‌ها درآورند. قمر بنی هاشم کسی است که حجت خدا مقابل قبر او می‌ایستد و می‌گوید: «سلام خدا، سلام تمام انبیاء، سلام تمام اوصیاء، سلام تمام شهدا بر تو یا بن امیرالمومنین». قمر بنی هاشم کسی است که ۱۲۴ هزار پیغمبر، هر صبح و شب به او سلام می‏ کنند. حال این شخصیت را می‌ خواهند به نقش هنرپیشه‏‌ها درآورند ... خدا نکند که چنین کاری را انجام دهند. آیت‌‌الله صافی‌ گلپایگانی: جواب همان است.

 اما اشکالاتی که آشکار است در (رستاخیز)

الف) در مقدمه فیلم آمده است: معاویه بر خلاف روش پیامبر و خلفا برای خود جانشین تعیین کرد! پیامبر اسلام در غدیرخم علی علیه السلام را به جانشینی برگزید و حتی خلیفه اول نیز خودش، خلیفه دوم عمر را انتخاب و معرفی کرد.

ب) در مقدمه تاکید شده است: معاویه به آرای مردم تمکین نکرد و فرزندش یزید را برای خلافت برگزید. آیا در سرزمین اسلامی رای گیری شده بود و در آرای سیدالشهدا علیه السلام تقلب شده بوده است؟

ج) بسیاری از کسانی که در حال احرام هستند، سر خود را با پارچه پوشانده اند، که طبق نظر شیعه و سنی این کار محل اشکال است.

د) در صفوف نماز خیمه سیدالشهدا علیه السلام فاصله ای پنج متری بین صفوف و امام و ماموم دیده می شود که احتمالاً کارگردان برای بزرگتر نشان دادن صفوف دست به این اقدام زده است.

هـ) تمامی صحنه های صحبت های حضرت در جمع مردم، در بازار گرفته شده است، در حالی که طبق مستندات مساجد، منا و عرفات محل هایی است که حضرت برای مردم سخن گفته اند نه میانه بازار!

 و) در صحنه ای، قرآنی در دستان حضرت نمایش داده می شود که روی آن نوشته شده القران کریم! ترکیب اضافی اولین درس عربی است! القرآن الکریم نه القران کریم!

ز) آش ایرادات جزئی وقتی شور می شود که حتی در جمع بندی نهایی «بپاخاستن» را «بپاخواستن» می نویسند!

ط) بر خلاف نظر عموم مراجع مبنی بر عدم جواز نشان دادن تصویر ذوات مقدسه در فیلم ها، در رستاخیز چهره این ذوات نشان داده شد.

ی) حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام به صورت جوانی ۲۷-۲۸ ساله نمایش داده شده است، در حالی که تمام مقاتل سن بسیار کمتری و در حد نوجوانی برای ایشان ثبت کرده اند.

 ک) حضرت عباس سلام الله علیه، تنها، فردی زیبا رو، گردن کلفت و متکی به زور بازو نمایش داده شده است!

 ل) در سخنرانی حضرت در شب عاشورا ماه شب چهاردهم نمایش داده می شود که با قبول نمادین بودن آن، در برخی نماها روی چهره افراد قرار گرفته، نه زیر آن و باز هم هنر کارگردانی آقای درویش به رخ کشیده می شود.

 م) شخصیت بکیر و داستان عشقی اش، در اسناد معتبر تاریخی نیامده است و نقل قول ها برای شهادتش کاملاً با آنچه موضوع رستاخیز بر آن استوار شده متفاوت است. کارگردان به عمرش مقتل نخوانده است. بکیر فیلم درویش بیش از امام حسین، تحت تاثیر زنگوله اهدایی یزید و عشق یک زن است!

 ن) حر اولین شهید سپاه سیدالشهدا علیه السلام است، جنگ ها نفر به نفر نیز بوده است نه فقط گروهی، ابتدا اصحاب سپس بنی هاشم، به کارزار وارد شدند. این ها گزاره های تاریخی ای است که هیچ کدام در فیلم رعایت نشده است.

 س) در فیلم، کربلا منطقه ای پر از کوه نمایش داده شده است، تا جایی که همه می دانند کربلا نخلستان بوده است نه کوهستان

 

پی نوشت ها:برگرفته از انواع اظهارات و انتقادات و اشکالات دفاتر استفتا مراجع تقلید

والسلام علی من اتبع الهدی...

  • KALAM 455
  • ۰
  • ۰

حجت الاسلام مجتبی مومنی در یادداشتی نسبت به نقد بعضی مسولین درمورد انتقادهای رسانه ایی اظهار داشت:

چقدر زیبا است که عده ای از فعالان اجتماعی و سیاسی در ابعاد و موضوعات مختلف هوشیاربوده اند،وبابصیرت تذکرات و انتقاداتی و پیشنهاداتی گوش زد به مسولین می کنند تا گامی برای رفع مشکلات استان و مردم عزیز این استان باشد.
این جای تقدیر و تشکر داره بنظر حقیر تمامی مسولینی که نسبت به آنها انتقادهایی می شود و یا تذکراتی داده می شود باید توجه داشته باشند همه را به چشم غرض شخصی نبینند و به جای اینکه در بعضی موارد از بی اخلاقی ها دوری کنند،و باید تشکر کنند ازاین افراد و حتی دعوت ازاین عزیزان بکنند و راجع به انتقاد یا پیشنهاد فرد منتقد صحبت کنند تا همگی گامی برای توسعه استان برداریم. ولی خب عده ای هم ازاین فرصت سواستفاده کرده اند و با غرض های شخصی و درخواست های نابجا دست به تخریب بعضی از افراد میزنند.

مسلما نباید مسئولین همگی منتقدان را به این چشم ببینند خصوصا فعالان رسانه ایی که وظیفه بسیار سنگینی را برعهده دارند و مقدمه ی تمامی فعالیت ها و حرکات در استان تعامل فعالان رسانه ایی با مسولان و مسولان بافعالان رسانه ایی است.ان شاءالله به این روایت از امام صادق(ع) توجه فرمایید؛ ایشان فرمودند:«احب اخوانی الیهه من اهداءعیوبی الی
» (بهترین برادران من کسانی هستند که عیبهای من را به خودم هدیه بدهند.) به عبارت دیگر اگر کسی عیبهای من را تک تک شمرد وگفت چه عیوبی دارم و باید برطرف کنم باید به عنوان هدیه از فرد قبول کنم از طرفی فردی که اقدام به عیبت یابی، عیوب من می کند با این امید این کار را انجام می دهد که دیگر من این عیب های را نداشته باشم و رشد کنم. وهمچنین که سوء ظن باعث تشنج و نا آرامی در فضای جامعه می شود به تبع حسن ظن باعث وحدت و همدلی در جامعه می شود که این هم دستور دین مبین اسلام است هم مقبولیت در عقل و منطق 

  • KALAM 455